دوش آنکه همه جهان ما بود


دوش آنکه همه جهان ما بود

آراسته میهمان ما بود
آراسته میهمان ما بود
سوگند به جان ما همی خورد
سوگند به جان ما همی خورد
گر چند بلای جان ما بود
گر چند بلای جان ما بود
بودش همه خرمی و خوبی
بودش همه خرمی و خوبی
شکر ایزد را که آن ما بود
شکر ایزد را که آن ما بود
از طالع سعد ما براند
از طالع سعد ما براند
فالی که نه در گمان ما بود
فالی که نه در گمان ما بود
بنشست میان ما و برخاست
بنشست میان ما و برخاست
آزار که در میان ما بود
آزار که در میان ما بود